قصه عقیل و حضرت علی را خیلی شنیده اید آنجا که عقیل با آن همه کمالات و علم انساب که دارد از شدت فقر به سراغ حضرت می رود و زیاده خواهانه بیشتر از سهم خود و شاید زودتر از موعد می خواهد و حضر ت آهن داغ به دست عقیل نزدیک می کند.
اما شاید اینجایش تازه گی داشته باشد که حضرت به عقیل می گوید اگر نمی خواهی دست در کیسه بیت المال کنم می توانی شمشیرت را برداری با هم راهی محله حیره بشویم .در آنجا تاجران ثروتمندی زندگی می کنند می توانیم به آنها شبیخون بزنیم!!
عقیل در جواب می گوید :مگر من برای دزدی آمده ام؟
حضرت در جوابش می گوید :اگر از یک نفر بدزدی بهتر از این است که از یک امت بدزدی!!
با این تعبیر چرا آفتابه دزدها را در شهر می چرخانند اما دزدان گردن کلفت باید نام و نشانشان حاشیه امنیت داشته باشند ؟
منبع: وبلاگ مسعود ده نمکی